شوریده

هرچی که بشه

شوریده

هرچی که بشه

سکوت سرشار از ناگفته هاست....

 

خیلی وقت بود می خواستم آپ کنم اما راستش هیچی تو سرم نیست !!! کلمه ها گم وگورن... جمله ها ناقص ! واسه همین این پستم یه شعر از مارگارت بیکل گذاشتم.... خودم که خیلی دوستش دارم.... خدا کنه شمام خوشتون بیاد...

 

 

سکوت سرشار از ناگفته هاست.... 

 

 

بر آنچه دلخواه من است

حمله نمی برم

خود را به تمامی بر آن می افکنم



اگر برآنم

تا دیگر بار و دیگر بار

بر پای بتوانم خاست

راهی به جز اینم نیست.



توان صبر کردن

برای رودر روئی با آنچه باید روی دهد

برای مواجهه با آنچه روی می دهد.



شکیبیدن

گشاد بودن

تحمل کردن

آزاد بودن.



چندان که به شکوه در می آئیم

از سرمای پیرامون خویش

از ظلمت

و از کمبود نوری گرمی بخش

چون همیشه

بر می بندیم

دریچه کلبه مان را

روح مان را.



اگر می خواهی نگهم داری

دوست من

از دستم می دهی



اگر می خواهی همراهیم کنی

دوست من

تا انسان آزادی باشم،

میان ما

همبستگی ئی از آن گونه می روید

که زندگی ما هر دو تن را

غرق در شکوفه می کند.




من آموخته ام

به خود گوش فرا دهم

و صدائی

بشنوم

که با من می گوید

«این لحظه» مرا چه هدیه خواهد داد


نیاموخته ام

گوش فرا دادن

به صدائی را

که با من در سخن است

و بی وقفه می پرسد

من بدین «لحظه» چه هدیه خواهم داد.


شبنم و

برگ ها یخ زده است

و آرزوهای من نیز.



ابرهای برفزا بر آسمان در هم می پیچید

باد می وزد

و توفان در می رسد

زخم های من

می فسرد

یخ آب می شود

در روح من

در اندیشه هایم


بهار حضور تو است

بودن تو است



کسی می گوید«آری»

به تولد من

به زندگیم

به بودنم

ضعفم

ناتوانیم

مرگم

کسی می گوید«آری»

به من

به تو

و از انتظار طولانی

شنیدن پاسخ من

شنیدن پاسخ تو

خسته نمی شود


پرواز اعتماد را

با یکدیگر تجربه کنیم

وگرنه می شکنیم

بال های

دوستی مان را.


با در افکندن خود

به دره

شاید

سرانجام

به شناسائی خود

توفیق یابی

 

 

                                            مارگارت بیکل

 

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 27 آبان 1385 ساعت 01:14 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!
شعر زیبایی بود...

احسان شنبه 27 آبان 1385 ساعت 08:55 ق.ظ http://www.afghanblog.mihanblog.com

سلام خوبی من خبرت کردم ولی مثل اینکه نظرات را نمیکنی.
این شعرت به نظر من قشنگ بود.

نیلوفر شنبه 27 آبان 1385 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.be-yaadet.persianblog.com

اوللللللللللللللللللل!
اولا من اون قدر اد لیستام زیاد بودن که خودمم گم کردم چی کار کنم هنوز به خیلی ها سر نزدم!1ماه نبودم!الان همه شاکی شدن!
دما سلامک خانوم!سلام به روی ماهت به چشمون (اگه اشتباه نکنم)سیاهت!خوبی شیدا جون؟
کاش تو اد لیستم داشتمت اون وقت زودتر خبردار می شدم!
ببینم آپیدی !عکسی که گذاشتی خیلی خوشگله انشاالله یه بار می یام دو درش می کنم مشکلی که نیست هست؟(تازگی ها دو دره بازی رو از یکی از بچه های وبلاگ نویس یاد گرفتم!)
چه دودره بازی بهتر از دو در کردن از دوستان!
بسی جای خرسندیست که اول می باشمو هنوز پای بنی بشری بر این کامنت دونی نهاده نشده حتی اون احسان خان بی معرفت!
خلاصه اینکه چند وقته شوریده حال شدم جدی!الان ممکنه تا 1 ساعت دیگه از شوریدگی در بیام شایدم شوریده تر بشم دعا کن از شوریدگی به در شویم!
سلامت شاد موفق و خوشبخت باشی!
در پناه خدا عزیز دلم..التماس دعا........
راستی معذرت می خوام بابت دیر اومدنم!

لی لی شنبه 27 آبان 1385 ساعت 05:06 ب.ظ http://liliana.blogsky.com/

سلام
مرسی عزیزم ،دیدم آپی

ستاره شنبه 27 آبان 1385 ساعت 07:15 ب.ظ http://herkoolenini.mihanblog.com

سلام عزیزم.....

ممنون ازینکه خبر دادی گلم.....

ستاره شنبه 27 آبان 1385 ساعت 07:17 ب.ظ http://herkoolenini.mihanblog.com

خیلی قشنگ بود .....

نمیدونم چرا من اینقدر عکسایی و که میزاری دوست دارم...

خوشگلن .....!!!!!

همشون هم با شعر هات تناسب دارن.....

بازم بیا پیشم عزیزم...........

بوس بوس بوس بوس

مرجان شنبه 27 آبان 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://shaghayeghe-vahshi.blogsky.com

اما من بدبخت خودم دارم یخ می زنم و آرزوهام هنوز گرم گرمن !
قشنگ بود شیدا جونم
بازم بیا دیدنم
(انگاری شعر گفتم ! )
بای بای

احسان شنبه 27 آبان 1385 ساعت 10:15 ب.ظ http://ehsan-valizade.persianblog.com/

سلام به آبجی شیدا
چطوری ؟
خوبی ؟
خوشی؟
سلامتی ؟
این عکست بدجوری منو کشته
یاد فیلمهای کیمیایی افتادم ( چه ربطی داره ) !!!!!!!!
راستی چرا جواب آفهامو نمی دی هان ؟؟؟؟ بگو دیگه ؟
راستی به حرف نیلوفر هم توجه نکن اون برای ما زیاد شایعه درست می کنه ( با خنده )
مواظب خودت باش
یاعلی

هدیه یکشنبه 28 آبان 1385 ساعت 02:03 ق.ظ

سلااام شیدا جووونم شرمندتم حسااابی من چند رووز نبودم...
یکی هم با آی دی من اومده بالا نیدونم کیه اگه چیزی گفته شرمنده من بی خبر بووودم....
شیدا جون منم دلم واستون تنگ شده ولی فیلن باید به همون ۲۰ فک کنم:چشمک
امیدوارم بعدا بتونم جبرااان کنم....
شرمنده مطلبتم نخوندم(یعنی نرسیدم) :گریه با بزرگیااات ببخش
سی یووووو....
بای بای

هدیه یکشنبه 28 آبان 1385 ساعت 01:54 ب.ظ

شیدا جدا من شرمندم...
خودت که میدونی من درگیریم چیه (معدل ۲۰)!!! :خنده
همه برنامه هام قاطی شده واسه همین کم میااام ...
یکی هم با آیدیم اومده بالا کلی همه چیو ریخته بهم
فقط اینی که با آی دیم میاد بالا نمی شناسمش فقط
می تونم بگم میدونم که شماها منو میشناسین و میدونین ماله این چرندیات نیستم امیدوارم که با بزگیتون منو ببخشین بخدا حتی وقت ندارم بشینم ویندوز عوض کنم هزار تا کار دیگه واسه جلوگیری از کارای این بی جنبه .... حتی پسورد آی دیم هم یکی از دوستام واسم عوض کرد

هدیه یکشنبه 28 آبان 1385 ساعت 01:56 ب.ظ

حالا دیگه خوت حساب کن که با همه این بی وقتی من اینم اضافه بشه :((
چه میشه کرد...
تو مراقب خودت باش گلم...
فیلن....
سی یووووو....
بای بای

علی پنج‌شنبه 2 آذر 1385 ساعت 04:00 ب.ظ http://ddn.blogsky.com

تا دیگر بار و دیگر بار

بر پای بتوانم خاست

راهی به جز اینم نیست

بسیار شعر زیبایی بود.زندگی هم یعنی همین چه میشه کرد.
در مورد سن و این حرفا.این روزا هم ظاهرو نیگا می کنن زیاد خودتو ناراحت نکن.
موفق باشی
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد