تلاش برای بقا
سلام معرفت
انقدر بد بودم که خودم خبر نداشتم ..................................
سرگشته در خیابان خدا چیزی گفت بدون درنگ سمتش رفتم نمیدونم چی بود ولی هر چی بود داشت فلاشر میزد................
بسته ی تیغو از جیبم دراوردم.........انداختمش..........برام مبهم بود
احساس عجیبی بود...................هزاران فکر میامد و می رفت
وقتش بود باید داد میزدم؟از خودم پرسیدم......................اره ه ه
گفتم یا خدا.........حرکت کردم.................................................
اومدم خونه دوش گرفتم غسل کردم نماز و زدم تو هیکل
چه حالی داد جات خالی..........بعد نماز مفصل صحبت کردم
همرو گفتم.گفت باید زجر بکشی تا قدر خوبی رو بدونی...
چشم.......................................................................................
حالا ۲ ساعته که از شروع تغییر میگذره.شیدا خیلی سخته...
برام دعا کن...........دعا کن........تونستی ۲ رکعت بزن تو هیکل
میخوام هر چی خوبیه یدفعه استارت بخوره.....منتظر باش..
اگر سالم بیام محشره..دوسسسسسسسست دارم
فقط باورم کن این بزرگترین دعا برای من ...................
تا بعد
چه کسی می داند؟
چه کسی می داند؟
چه کسی می داند، حالم و احوالم را ؟!
نه....مهم نیست، اشک ها و گریه هایم
دردها و ناله هایم...
با تو بودن زیباست، با تو بودن را دوست دارم
و در این نزدیکی، چه کسی می شناسد من را؟
دل من را؟
غصه ها بی کرانم را؟
دردها و ناله هایم را؟
اشک های نا تمامم را؟
چه کسی می داند؟
چه کسی می داند؟
کیستی
کیستی که من
این گونه
به اعتماد،
نام خود را
با تو می گویم
کلید خانه ام را
در دستت می گذارم
نان شادی ها یم را
با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و.......
بر زانوی تو
این چنین آرام
به خواب می روم؟
..............................
کیستی که من
این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم؟
احمد شاملو
دانش و کامپیوتر
پیدا کردن رمز کارت حافظه در تلفن همراه
ابتدا درایو سی را انتخاب کرده و به دنبال فایل ام ام سی استور بگردید.سپس فایل مورد نظر را از گوشی به کامپیوتر منتقل کرده و با استفاده از برنامه نوت پد این فایل را باز کرده و کلمه عبور را مشاهده کنید.
نباشد زمانی که دوستت نداشته باشم
باشد روزی که هرگز نبینم
باشد زمانی که هرگز توان حرکت نداشته باشم
باشد زمانی که هیچ کس را نداشته باشم
اما نباشد زمانی که تو را نداشته باشم
نباشد زمانی که دوستت نداشته باشم
سخنی از گلابی
تارو پود هستیم بر باد رفت اما نرفت
عاشقی ها از دلم، دیوانگی ها از سرم
امروز قصه یی دلگیر، قصه یی سخت دلگیر دارم
به میخانه می روم :آن جا که ویسکی همچون آب جاری است
دلتنگیهایم به باران می ماند :می بارد و می بارد ومی بارد
احساس میکنم آغوش سردی مرا می فشارد ولب های یخ بسته یی بر لبهایم می افتند
آره خودشه...............................................................................شیدا
دوس ت دا رم
گلابی
دوستت میدارم
سلام عسلم
دوستت دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم
دست و پا گم کرده و آشفته می مانم به جای
نعمت وصل تو را این گونه کفران می کنم
زان نگاه کهربایی چاره فرمان بردن است
هر چه می خواهی بگو ! آن می کنم! آن می کنم!
ببخشید اگر کم بود دستم کنده ...
دورادرس
من با همه فرق دارم..!!
من با همه فرق دارم..!!
و آن زمان که همه، دوست می داشتند که دوست بدارند کسی را
من عاشقت شدم ای تنها شمع روشن شب سیاه روزگار من...
یاد قدیما افتادم.. دلم هوای ترانه ی هدیه سیاوش و کرده، خیلی قشنگه...
یه عالمه معنی داره....یه عالمه....
من نمی دانم
من نمی دانم
من نمی دانم که یک روز چند سال است بدون تو
اما می دانم اشک بلبل در زمستان یعنی چه
من نمی دانم چرا بهار با تمام کسالتش زیباست
اما می دانم پاییز مرده چه خواستنی است با تو
من نمی دانم بهانه ی عشق چیست
اما می دانم جدایی، عاشق را خواهد کشت
بهترینم،
من می دانم تنهایی چیست، جدای را خط به خط از حفظم
اما.......
تا بعد
همیشه باش
همیشه باش...
و امروز چه سبزم من...!
کاش همیشه ، امروز بود
کاش می شد همیشه خندید
کاش می شد همه چیز خوب بود و هیچ کس بد نبود...!
کاش می شد همیشه بهار بود و زمستانی نبود
کاش می شد طراوت گل های وحشی را همیشه حس کرد
کاش می شد به نظاره گر خورشید نشست
کاش می شد همیشه باشی
پس تو ای بهترینم همیشه باش و هیچ وقت تنهایم نگذار........
تا بعد